Challenger

المپیاد کامپیوتر , الگوریتم , برنامه نویسی , ترکیبیات , گراف , ....

Challenger

المپیاد کامپیوتر , الگوریتم , برنامه نویسی , ترکیبیات , گراف , ....

Challenger
طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۴خرداد

سلام. :) این پست بیشتر به درخواست کامنتای قبلی زده شده :) این نیست که هرچی بشه من بیام یه چیزی بگم :)) اعلام نتایج اون جوری که بوش میاد خیلی نزدیکه. اول از همه تبریک می گم به اونایی که قبول شدن :) این پست منو می تونن به عنوان حرفای یه دوست بخونن :) اونایی هم که قبول نشدن هم به عنوان حرفای یه دوست و هم یه آدمی که دیگه شرایطشون با پارسال من یکیه. :) نمی دونم ربطی به حالتون داره یا نه. من اینارو خیلی دودل بودم این جا بزارم یا نه که یکی از دوستام خیلی خوشش اومد. می زارم و اسمشم گزاشتم  "کنکورنامه" :)


به نام خدا

کنکورنامه:

داستان از جایی شروع می شود که بعضی ها می پندارند المپیاد راهی بسیار ساده تر از کنکور برای رسیدن به هدفی به اسم "دانشگاه" است. (البته این که دانشگاه اصلن هدف است یا نه کاری نداریم!) چرا راه دور برویم؟ خود من اواخر سال اول دبیرستان ... یا مثلن ناظم دوست داشتنی ام که مثل یک برادر بزرگتر در سال کنکور دلگرمم کرد. او هنوز هم فکر می کند که کنکور چون از 28 کتاب طرح می شود بسیار دشوارتر از المپیادی است که اگر بخواهیم در کتاب خلاصه اش کنیم شاید به 5 کتاب هم نرسیم! غافل ازین که من فکر می کنم اصلن المپیاد را نمی توان این گونه بیان کرد؛ وگرنه نامش المپیاد نبود. المپیاد مرز درستی ندارد و همین یک عامل جذابیتش است. در ضمن کنکوری که صرفن یک مسیر به نظر پرپیچ و خمی است که کمتر علاقه به آن وجود دارد کجا و المپیادی که ورود به عرصه اش نیازمند یه علاقه ای بزرگ است کجا؟ المپیادی که حتا اگر هدف نباشد مسیری بسیار دلنشین است.


طبیعت ما انسان ها است که تنوع طلب باشیم و عاشق تجربه های جدید. اگر ده سال المپیاد بخوانید شاید بلاخره خسته شوید ... خود المپیاد هم ممکن است هرچقدر در راستای علایق شما باشد، باز هم حصاری است که علایق شما را محدود می کند. از یک انسان بعید است که علایق دیگری نداشته باشد! افسوس گذشته را خوردن در این عمر کوتاه چندساله به قدری مسخره است که خوردن سوپ آبکی با چنگال! کاری که من سعی کردم بکنم کنار آمدن سریع با تموم شدن المپیاد بود و الان که به آن نگاه می کنم، تصمیم بزرگ و خوبی بوده است.


و اما کنکور ...

چیزی که من اسم آن را نیز یک تجربه می گزارم! بله ... "تجربه"!

قبل از ادامه خواندن این حرفا بهتر است سری به اینجا  بزنید و نگاهی به تبلیغات فراوانش بیاندازید ... به راحتی در صفحه اول بیش از 20 تبلیغ با مضامین عجیب به چشمتان خواهدخورد.

جو بدی برای کنکور ساخته اند که اگر با آرامش از آن ها صرف نظر کنید، یک سال شاید حتا جالب را می گذرانید! سالی پر از خاطره ... خصوصن اگر دوستانی خوب داشته باشید که در کنارشان این سال را بگذرانید. این هم که پیاپی تلقین کنید تنفر عظیمی دارید یا برای درسی آفریده نشده اید، فقط کام خود را تلخ نموده اید! خوش باشید و کنار بیایید و لذت ببرید ... این نیز بگذرد! :)

 

چند روزی مانده به پایان جدیدترین تجربه ام و آغاز تجربه ی بعدی ...(حتا خود تابستان بعد کنکور هم یه تجربه است) و باور دارم اندوه های ما زاده ی وابستگی ما به همین تجربه هاست و صد البته گذرا. پس لبخند بزنید و با لبخندی زیبا به سراغ تجربه بعدی زندگی تان روید! :) خواه کنکور باشد یا دوره یا هرچیز دیگری ...



پ.ن1: گفته باشم که شاید به جو الانتون ربطی نداشته باشه ولی این حرفا رو دوست داشتم به بقیه بزنم :)
پ.ن2: امیدوارم فکر نکنید من شعار می دم! این حرفا رو از ته دل زدم!
پ.ن3: اگه قبول نشدید تا 7 تیر دست کم کاملن استراحت کنید و هرکاری که دوست دارید غیر از المپیاد. کللی تفریح. روحیه تون باید آماده شروع کنکور بشه. لازم نکرده به کنکور فکر کنید تا اون موقع :) این حرف منو حتمن گوش بدید.
بنیامین دلشاد